کتاب سندباد نامه برای دانلود در سایت قرار گرفت.
کتاب سندباد نامه برای دانلود رایگان در آیان کتاب قرار داده شد.
#آیان_کتاب
#ayanketab
#آیان_کتاب
#ayanketab
http://ayanketab.com/product/تام-انگشتی-فسقلی/
تام انگشتی فسقلی مترجم: علیرضا اکبریان تام انگشتی فسقلی یا تام بند انگشتی روایتگر داستان زن مرد کشاورز فقیری است که صاحب بچه نمی شوند، شبی در در جلوی شومینه نشسته اند از صمیم قلب از خدا میخواهند به آنها بچه ی عطا فرمایید ولو اینکه قد بند انگشت باشد و خداوند نیز بچه ی قد بند انگشت مرحمت می کند! داستان دو زبانه است، هم فارسی هم انگلیسی.
http://ayanketab.com/product/سیاه-قلب/
«مگی» و پدرش «مو» ، عاشق کتاب هستند و زیاد کتاب میخوانند. مو نیروی عجیبی دارد ؛ او میتواند با بلند خواندن شخصیتهای کتاب را به دنیای واقعی بیاورد ، اما شخصیتهای داستانی وارد زندگی آنها شده و دردسرآفرین شدهاند. شب قبل از سفر بیگانهای وارد خانهی آنها میشود ؛ مگی از او میترسد ... بیگانه کسی نیست ، جز «گرد انگشت» ، یک شخصیت داستانی خسته از دنیای شلوغ و پرسروصدا که حالا میخواهد برگردد به کتاب. ماجراهایی پیش میآید و مگی میفهمد مو با هدف مخفی کردن کتاب «سیاهقلب» راهی سفر شده است. مو کتاب را در کتابخانهی «خاله الینور» مخفی میکند ، اما شبانه آدمهای «کاپریکورن» ، یکی دیگر از شخصیتهای کتاب سیاهقلب ، سر میرسند و مو و سیاهقلب را با خودشان میبرند. خاله الینور و مگی برای نجات جان مو به محل اقامت کاپریکورن میروند. درزندان مگی پی به راز عجیبی میبرد : مو میگوید یک روز که داشته با صدای بلند سیاه قلب را میخوانده ، گردانگشت و باستا و کاپریکورن از توی داستان آمدهاند بیرون و مادر مگی به همراه دو گربهای که همیشه موقع خواندن کتاب روی دامن او مینشستهاند رفته توی کتاب. گردانگشت میخواهد برگردد به کتاب ، اما کاپریکورن و باستا میخواهند مو با جادوی زبانش شخصیتها را جابهجا کند. اینکه چه اتفاقی میافتد ، آیا مادر مگی برمیگردد به دنیای واقعی و گردانگشت وباستا و کاپریکورن به خواستهی خود میرسند ، چیزی است که در کتاب سیاه قلب نوشته شده.
#آیان_کتاب
#ayanketab
فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود.